جدول جو
جدول جو

معنی مجاورت داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

مجاورت داشتن
أن يكونّ القرب
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
مجاورت داشتن
Adjoin
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مجاورت داشتن
adjoint
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مجاورت داشتن
colindar
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مجاورت داشتن
angrenzen
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
مجاورت داشتن
przylegać
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
مجاورت داشتن
примыкать
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به روسی
مجاورت داشتن
примикати
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مجاورت داشتن
aangrenzen
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
مجاورت داشتن
متصل ہونا
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به اردو
مجاورت داشتن
ติดกัน
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
مجاورت داشتن
kuungana
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مجاورت داشتن
隣接する
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مجاورت داشتن
相邻
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به چینی
مجاورت داشتن
לגור ליד
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به عبری
مجاورت داشتن
인접하다
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
مجاورت داشتن
fazer fronteira
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مجاورت داشتن
berbatasan
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مجاورت داشتن
সন্নিহিত থাকা
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
مجاورت داشتن
सटा हुआ होना
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به هندی
مجاورت داشتن
confinare
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مجاورت داشتن
bitişik olmak
تصویری از مجاورت داشتن
تصویر مجاورت داشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ تَ)
آمیزش داشتن. نشست و برخاست داشتن. حشر داشتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معاشرت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهارت داشتن
تصویر مهارت داشتن
ماهر بودن در کاری زبر دست بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغایرت داشتن
تصویر مغایرت داشتن
مخالف یکدیگر بودن (این سخن با گفته اولتان مغایرت دارد)
فرهنگ لغت هوشیار
آمد و شد داشتن آمیزش داشتن آمیزش داشتن اختلاط داشتن الفت و مصاحبت داشتن: دانشمندان معاصر عوفی که وی کما بیش با آنان معاشرت داشته ازاین قرارند
فرهنگ لغت هوشیار
اختلاف داشتن، تفاوت داشتن، ناسازگاری داشتن، مباینت داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد